انسان و جامعهآزمایش‌ها و یافته‌هاخواب، رویا و آگاهی

آگاهی انسان ممکن است یک هولوگرام کوانتومی باشد

سال‌ها مغز به‌عنوان ماشینی از نورون‌های فعال توصیف می‌شد. اما نظریه‌ای تازه نگاه ما را دگرگون می‌کند. بر اساس پژوهش جدید، آگاهی ممکن است از تداخل امواج انرژی در مغز شکل بگیرد، نه از شلیک ساده نورون‌ها.

مغز؛ ارکستر امواج

تا امروز بیشتر دانشمندان تصور می‌کردند که آگاهی نتیجه‌ی میلیاردها اتصال عصبی است. اما در نظریه تازه، مغز شبیه یک ارکستر است که امواج الکتریکی‌اش با هم ترکیب می‌شوند و هارمونی‌ای می‌سازند که ما آن را به‌صورت تجربه‌ی «خودآگاهی» درک می‌کنیم.

دیدگاه مایکل پراویکا

«مایکل پراویکا» (Michael Pravica)، فیزیک‌دان دانشگاه نوادا، معتقد است انسان‌ها را باید نه به‌عنوان مجموعه‌ای از ذرات، بلکه به‌صورت الگوهای موجی در نظر گرفت. او می‌گوید ما مانند هولوگرام‌های پیچیده‌ای هستیم که از برخورد و هم‌پوشانی امواج مغزی شکل گرفته‌ایم. به باور او، آگاهی تجربه‌ای است که زمانی رخ می‌دهد که این امواج در هماهنگی کامل با هم قرار می‌گیرند.

پراویکا توضیح می‌دهد که هر ذره نیز ماهیتی موجی دارد؛ از گرمای بدن گرفته تا امواج مادون قرمز و ارتعاشات کوانتومی. این هم‌پوشانی باعث می‌شود بدن و ذهن ما به‌صورت الگوهای موجی واحدی عمل کنند.

ارتباط فراتر از فضا و زمان

این نظریه حتی پا را فراتر می‌گذارد. اگر مغز و آگاهی ما واقعاً بر پایه‌ی امواج کوانتومی باشند، ممکن است این امواج در ابعاد بالاتری از فضا و زمان امتداد پیدا کنند؛ به شکلی که شاید بتوانند افراد زنده را با گذشته یا دیگر آگاهی‌ها پیوند دهند.

شاخص پیچیدگی مغز

پژوهشگر دیگری به نام «مایکل آرنولد بروُنا» (Michael Arnold Bruna) مفهومی به نام «شاخص پیچیدگی» (Complexity Index) معرفی کرده است که رفتار امواج مغزی را بر اساس هماهنگی، پایداری و تکرار الگوها اندازه‌گیری می‌کند. شبیه‌سازی‌های رایانه‌ای او نشان می‌دهد که وقتی این امواج در هماهنگی بیشتری قرار می‌گیرند، الگوهایی پایدار و منسجم پدید می‌آیند؛ شاید همان چیزی که ما به آن آگاهی می‌گوییم.

توازن بین نورون‌ها و امواج

دانشمندان دیگر مانند «جنیفر پِروسینی» (Jennifer Perusini) از شرکت Neurovation Labs معتقدند نباید نورون‌ها و امواج را در تضاد دید. به گفته او، ریتم‌های مغزی مانند تتا (Theta) و گاما (Gamma) از هماهنگی گروهی نورون‌ها به وجود می‌آیند و به مغز کمک می‌کنند تا بخش‌های دور از هم را برای تفکر و حافظه هم‌زمان کند.

به بیان ساده‌تر، نورون‌ها داده را تولید می‌کنند و امواج آن را به تجربه‌ای واحد تبدیل می‌سازند.

پیامدها برای آینده

اگر این نظریه درست باشد، می‌تواند نگاه ما به ذهن، درمان‌های روانی و حتی مفهوم مرگ را دگرگون کند. شاید آگاهی چیزی بیش از الکتریسیته‌ی درون جمجمه باشد؛ شاید پژواکی از جهان کوانتومی باشد که در فضا و زمان گسترده است.

منبع

نیلا زند

من نیلا زند هستم و دنیای من از داستان‌های کوچک و نادیده ساخته شده است. از کودکی مجذوب الگوهای پنهان در طبیعت بودم؛ از تقارن یک دانه برف گرفته تا رقص میکروب‌ها زیر لنز میکروسکوپ. برای من، نوشتن یعنی بزرگ‌نمایی کردن همین شگفتی‌های کوچک و نشان دادن اینکه در یک قطره آب، جهانی برای کشف کردن وجود دارد. در راگانو، من چشم شما به دنیای میکروسکوپی و رازهای پنهان در مقیاس‌های کوچک خواهم بود؛ جایی که داستان‌های بزرگ اتفاق می‌افتند، اما برای دیدنشان باید کمی دقیق‌تر نگاه کرد. خوشحالم که این ماجراجویی را با شما شریک می‌شوم.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا